"حرکت ناگهانی¹⁵"

جیمین: الان با من بودی بزار برسیم نشونت میدم ترس یعنی چی
ا.ت: واااامگه من چی گفتمممم
جیمین:.....
ا.ت: اولا من داشتم شوخی میکردم دوما
( میخواست حرف بزنه جیمین پرید وسط )
جیمین : فکر کن منم شوخی میکنم.
ا.ت: حرفم تموم نشدههه
حیمین: برام مهم نیست ساکت باش حوصلت رو ندارم

ویو ا.ت

الان چی گفت ؟ خوصلت رو ندارم! جدی بود؟الان به من اینو گفت ؟ جیمین چرا یهو .....

ویو جیمین

از حرفش خیلی عصبی شدم ! چرا اون از من میترسه چپن مافیام .؟ چرا فهمید ؟نباید متوجه میشد! تقسیر منه
اگه رابطش رو با اون داداش عو*ضیش قطع کنم ؟ این تنها راهه

ویو نگار جونتون
جیمین ی نقشه داشت . چون جونگکوک همه چیز رو به ا.ت گفته میخواد جبران کنه و بهش بفهمونه دخالت تو کاراش چه معنی میده

جیمین: هدفون گوشم بود و به اهنگ گوش میدادم که احساس سنگینی رو شونم کردم . ا.ت بود . خیلی ازم ناراحت شده . من باهاش بد صحبت کردم .

۵ ساعت بعد

جیمین: ا.ت...ا.ت خوشگلم( خوش تیپ🤣)
ا.ت : هومممم( تو خواب + درد و هوممم با جیمین درست صحبت کن)
جیمین : بیدارشو فرشته کوچولو ۲۰ دقیقه دیگه فرود میایم

ویو بعد از فرود اومدن

ویو ا.ت
همین که پامونو از فردگاه بیرون گذاشتیم کلی ماشین سیاه جلومون وایسادن فکر کنم BMW بود. اما خیلی ترسناک بود
یک نفر پیاده شد . عینک مشکی . کت و شلوار و پیراهن مشکی . عینک دودی

بنظرتون قراره چه بلایی سر ا.ت و جیمین بیاد؟؟